زیسان: مردی درون خانه، روی مبل روبروی تلویزیون نشسته. چراغها خاموشاند و فقط نور تلویزیون رویش افتاده. او هفتههاست که از خانه بیرون نرفته، چرا که میترسد و نظریهای را باور دارد که میگوید: نظم نوین جهانی به دنبال آن است که از بخش زیادی از جمعیت جهان خلاص شود….
به گزارش زی سان شاید فکر کنید این داستان، یک شروعِ مضحک برای آغاز یک کلیپ باشد، اما از آنجایی که نظرسنجیها نشان داده چیزی در حدود ۱۲ میلیون نفر آمریکایی به موجودات بیگانهای باور دارند که در لباس انسانی پنهان شدهاند و بر مردم جهان حکومت میکنند، نظرتان تغییر میکند. یا اینکه وقتی بدانید بسیاری از مردم معتقدند که ما توسط گروههای مخفی به خصوص دو گروه معروف ایلومیناتی و بیلدربرگ تحت کنترلیم.
نیازی نیست حتما روان پریش باشد تا این نظریه را باور کنید! افراد منطقی زیادی در جهان وجود دارند که فکر میکنند دستهایی نامرئی وجود دارد که آنها را عروسکگردانی میکنند.
بیایید نگاهی به این دو سازمان بیندازیم. به خصوص اگر شما هم دائما به این موضوع مشکوک میشوید که قدرتهای پنهانی در حال کنترل زندگی ما هستند. در آخر این مطلب میتوانید تصمیم بگیرید که آیا واقعا گروههایی ما را کنترل میکنند؟! یا این فقط نتیجه یک توهم است!

بیشتر بخوانید: از آزمایشگاه کنترل ذهن در آلاسکا تا غار مخفی فراماسونها
توهم توطئه یا یک واقعیت از نظم نوین جهانی؟
بر کسی پوشیده نیست که سازمانهایی روی زمین وجود دارند که اعضای آنها، اغلب از افراد ثروتمند و قدرتمندی تشکیل شدهاند. این نه یک تئوری، بلکه یک واقعیت است.
نظریهپردازان توطئه بر این باورند که این افراد، در حال ساختن «نظم نوین جهانی» هستند؛ که شکل دادنِ یک جهان با روش اداره به شکل دیکتاتوری است. این دیکتاتوری میتواند شامل کنترل جمعیت یا حتی کنترل ذهنها باشد. از این هم فراتر، تحت سلطه آنهاست که ما کارهای روزمرهمان را انجام میدهیم و به طور کلی، به شکلی زندگی میکنیم که آنها میخواهند و دستور میدهند.
البته که این نظریه منحصر به فرد نیست و پیش از این توسط رهبران قدرتمند و دانشمندان علوم اجتماعی مطرح شده؛ مثلا «ادوارد برنایز» که از اون به عنوانِ «پدر روابط عمومی و تبلیغات» یاد میشود، تلاش کرد تا نشان دهد میتوان ذهن مردم را کنترل کرد. او معتقد بود که مردم غیرمنطقی هستند، مثل یک گله رفتار میکنند و نمیتوانند فکر کنند؛ به همین دلیل به راحتی کنترل میشوند.
نظریه پردازان توطئه میگویند، نظم نوین جهانی نیز به همین شکل به وجود خواهد آمد.

نظرات مختلفی در این باره وجود دارد
برخی از مردم فکر میکنند جهانی که ما به سمت آن در حرکتیم، ممکن است ماهیتی فاشیستی داشته باشد و تحت کنترل یک دولت جهانی به نامِ Big Brother و به روشی دیکتاتوری کنترل خواهد شد.
به گفته برخی از نظریه پردازان توطئه، نخبگانی که قرار است جهان را کنترل کنند، یک گروه چند ملیتی هستند. هیچ ابرقدرت ملی وجود ندارد، بلکه این یک تلاش مشترک از جانب این افراد است.
افرادِ دیگری میگویند اینکه از چند گروه کنترلگر در جهان سخن گفته میشود، فقط به این خاطر است که حواس مردم پرت شود؛ بنابراین مردم راحتتر تحت کنترل درمیآیند.
بیایید نگاهی به انجمنِ ایلومیناتی بیاندازیم
ایلومیناتی ریشه در اصطلاحِ «منشاء روشنایی» دارد. مردی به نامِ «آدام ویشاوپِت» در دهه ۱۸۰۰ ایلومیناتی را تاسیس کرد. آیا او میخواست دنیا را تصاحب کند؟

اینطور به نظر نمیرسد؛ دست کم آن زمان! او فقط از ایده جوامع مخفی استقبال میکرد. به گفته خودش، اعضای Illuminati باید از همه تعصبات مذهبی آزاد باشند. او همچنین بر این باور بود که باید فضایل اجتماعی را پرورش داد تا جهانی بهتر ساخت. جامعه مخفی او قرار بود همه را خوشحال کند، اما برای اینکار همه مردم قرار نبود همراه شوند، چراکه عموم مردم به اندازه کافی هوشمند نبودند که بتوانند جهانی شاد را بسازند!
ورود به انجمن ایلومیناتی مانند ورود به فراماسونرها است. یعنی هر کس که بخواهد عضو شود، باید پول نقد و برخی از ارتباطات مهم را داشته باشد. اگرچه زنان، راهبان، یهودیان و بتپرستان مجاز به پیوستن به ایلومیناتی نیستند.
یک ایده اصلی ایلومیناتی رو تشکیل میدهد. ایده این است: همه چیز برای مردم، هیچ چیز توسط مردم!
اما گروه بیدلبرگ چهکسانی هستند؟
به نظر میرسد بیلدبرگ خیلی هم مخفی نیست؛ یا دست کم اعضایش دوست دارند اینطور به نظر برسد! چراکه شما میتوانید به وب سایت بیلدربرگ بروید و درمورد چیزی که آنها میخواهند انجام دهند و یا ادعای آن را دارند، بخوانید. با این حال، نظریهپردازان توطئه بر این باورند که هروقت این افراد دور هم جمع میشوند، قرار است اتفاق شومی رقم بخورد!

اعضای این انجمن، هر سال با هم ملاقات میکنند تا درباره مسائلی در اروپا و آمریکای شمالی با آن روبرو هستند، بحث و گفتگو کنند. آنها مدعی هستند که انجمنشان مانند گردهمایی افراد قدرتمند است، اما در پایان آن، هیچ مصوبهای وجود ندارد!
شرکت کنندگان در بیدلبرگ، اکثراً صاحبان مشاغل پر پول، بانکداران و افرادی هستند که در برخی از ادارات دولتی مقام بالایی دارند. حتی جمعِ قابل توجهی از دانشگاهیان نیز در لیست مهمانان آنها هستند؛ مانند «نیک بوستروم» -مدیر موسسه آینده انسانیت در دانشگاه آکسفورد؛ دانشمندی که در مورد هوش فوق العاده مصنوعی به جهان هشدار داده است.
شخصیتهای سیاسی آمریکا، روزنامهنگاران، مدیرعاملان بزرگترین شرکتهای فناوری دنیا و سردبیرانی که در رسانههای شناخته شده مانند واشنگتن پست کار میکنند را هم باید به این لیست اضافه کرد.
در واقع، شرکت کنندگان در این گروه، همگی در حال حاضر کشورها را کنترل میکنند، چون آنها روسای امور مالی، دولت و صنعت هستند. آنها رسانهها را کنترل میکنند و نحوه دستیابی اطلاعات از طریق اینترنت را زیر نظر دارند؛ بنابراین کاملا محتمل است که خیلی از ما بخواهیم فکر کنیم که این گروه از جمعیت میخواهند جهان را کنترل کنند.

هرچند که این یک تئوری توطئه نیست؛ اما سئوال اینجاست که این قدرتمندان در جلساتی که دارند درباره چه صحبت میکنند؟! درباره اقناع مردم جهان برای انتخاب فناوری نظارت گسترده؟ در مورد بیکاری گستردهای که میتواند منجر به تغییرات سیاسی و احتمالاً مقداری کاهش جمعیت شود؟
جواب منفی است! در ادامه برخی از مباحث مورتوجه این افراد را نام میبریم:
- یک نظم استراتژیک پایدار
- برای اروپا چه بعدی؟
- تغییرات اقلیمی و پایداری
- چین
- روسیه
- آینده سرمایه داری
- برگزیت
- اخلاق هوش مصنوعی
- بدنه شبکههای اجتماعی
- اهمیت فضا
- تهدیدات سایبری
البته این موارد، همگی توسط خود گروه بیلدربرگ در وب سایتش منتشر شده است؛ و به همین دلیل هم بسیاری میگویند این انجمن نمیتواند مخفی باشد.
پس چرا نیویورک تایمز در سال ۲۰۱۹ نوشت که اعضای شرکت کننده در شصت و هفتمین نشست بیلدربرگ در سوئیس قول دادهاند که هر آنچه در مورد آن بحث خواهد شد به بیرون درز نخواهد کرد؟!
گروه بیلدربرگ مدعی است همه این نظریهها، بیاساس هستند.
پس چرا اعضای بیلدبرگ گفتهاند که روزنامه نگاران نمیتوانند در جلسات آنها شرکت کنند و فقط حاضران در لیست مهمانان میتوانند در مهمانیهایشان حضور داشته باشند؟!
اعضای گروه میگویند، دلیل مخفی نگه داشتن همه چیز، «تشویق به اعضا به راحتی درگفتگو» است. آیا واقعا همینطور است؟
به همین دلیل، برخی از منتقدان میگویند همه چیز در این گروه بر یک اساس شکل میگیرد: «همه چیز از مردم، هیچ چیز برای مردم!»
این منتقدان به این دلیل بر ین باور هستند که اگر به قول اعضای بیلدبرگ، آنها برای جهانی بهتر تلاش میکنند، پس چرا این افراد قدرتمند فقر فراگیر را برطرف نکرده اند؟ یا تا امروز هیچ مشکلی را نتوانسته اند حل کنند؟
پس آیا منش بیلدربرگ این را نشان نمیدهد که «ما میدانیم چه چیزی برای شما بهتر است، اما شما نباید آن را بدانید»؟!
حالا نظرتان چیست؟! به نظرتان همهچیز درباره گروه بیدلبرگ زیادی شبیه به ایلومیناتیها نیست؟ به نظر میرسد ایلومیناتی در گروه بیدلبرگ تکرار شده است؛ درواقع این انجمن تکرارِ مدرت ایلومیناتیهاست.

پس آیا واقعا جهان در تصرف بیلدربرگهاست؟
این رازداری گروه بیلدربرگ است که باعث ایجاد همه جنجالها شده است. اگر آنها واقعا در تلاشند که مشکلات جهان را برطرف کنند، پس چرا باید این جلسات تا این حد مخفی نگه داشته شود؟
مطمئناً اگر حقیقتی که آنها بیان میکنند یک نفع مشترک برای همه مردم جهان دارد، باید همه آن را بشنویم. یا شاید هم نه… حقیقتا آنها فکر میکنند که انسان عادی، مانند گوسفندی در میان گله، نمیتواند حقیقت را درک و اداره کند.
شاید آنطور که این ب گفتیم، اعضای این انجمن مخفی، تمایلی به انجام کارهایی مانند کم کردن جمعیتِ کره زمین نداشته باشند، اما بدون شک آنها منافع شخصی خود را در نظر دارند. اینطور نیست؟
بالاخر یک روز میفهمیم… !